کد مطلب:285003 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:240

نکاتی در باب حدیث لوح
این حدیث را امام صادق از قول پدر بزرگوار خود، امام باقر روایت فرموده اند و متن حدیث دلالتی بر حضور امام صادق در هنگام وقوع ندارد.

در بعضی نسخ (كمال الدین و اصول كافی) آمده است كه امام باقر به جابر فرمود: در نسخه ات بنگر تا من آن را برای تو بخوانم، پس جابر در نسخه اش نگریست و پدرم بر او قرائت می كرد.

این نكته موجد این سوال است كه جابر بن عبدالله انصاری در آن زمان بینا بوده است؛ حال آنكه از برخی كتب چنین استنباط می شود كه وی به هنگام زیارت اربعین سالار شهیدان، حضرت ابی عبدالله الحسین از نعمت بینایی



[ صفحه 30]



برخوردار نبوده است. در جواب باید گفت كه آن خبر دلالتی بر نابینایی كامل جابر ندارد، چه ممكن است كه این صحابی بزرگ، چشمانش كم سو بوده و یا از شدت اشك و اندوه توان دیدن نداشته، از این رو به عطیه فرموده تا دستان وی را گرفته بر مزار حضرت امام حسین علیه السلام بگذار و یا به استحسان برخی از صاحب نظران با مستمسك قرار دادن این مطلب كه الشفاء فی تربته علیه السلام در آن زمان چشمانش شفا گرفته و بینایی خود را بازیافته، در نتیجه در زمان امام باقر علیه السلام از نعمت بینایی برخوردار بوده است. علاوه بر این، در نسخی همچون عیون اخبار الرضا علیه السلام این فراز نیامده است. متن حدیث لوح در این مجموعه بر گرفته از كتاب عیون اخبار الرضا علیه السلام است. لازم به تذكر است كه حدیث لوح با آنچه كه به عنوان حدیث صحیفه در بیان اسامی معصومین علیهم السلام از صدیقه زهرا علیها السلام نقل شده است كاملا متفاوت بوده و بسیار بعید است كه



[ صفحه 31]



بتوانیم این دو حدیث را یكی تلقی كنیم. لذاست كه شیخ صدوق قدس سره در كتاب شریف كمال الدین برای هر كدام از این دو حدیث بابی مستقل را گشوده است. معظم له باب بیست و هفتم از كتابش را چنین نامیده است: ما روی عن سیده نساء العالمین فاطمه بنت رسول الله صلی الله علیه و آله من حدیث الصحیفه و ما فیها و من اسماء الائمه و اسماء امهاتهم و ان الثانی عشر منهم القائم - صلوات الله علیهم - و باب بعدی را این چنین: ذكر النص علی القائم علیه السلام فی اللوح الذی اهداه الله عز و جل الی رسوله صلی الله علیه و آله و دفعه الی فاطمه علیها السلام فعرضته علی جابر بن عبد الله الانصاری حتی قراه و انتسخه و.... از این رو، بسیار بعید است نكاتی چند كه پیرامون حدیث اول تذكر داده است و خود شیخ هم در كمال الدین به برخی از این نكات اشاره فرموده است، ارتباطی با حدیث دوم كه مشهور به حدیث لوح است داشته باشد.



[ صفحه 32]